سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ چون خبر غارت بردن یاران معاویه را بر أنبار شنید خود پیاده به راه افتاد تا به نخیله رسید . مردم در نخیله بدو پیوستند و گفتند اى امیر مؤمنان ما کار آنان را کفایت مى‏کنیم . امام فرمود : ] شما از عهده کار خود بر نمى‏آیید چگونه کار دیگرى را برایم کفایت مى‏نمایید ؟ اگر پیش از من رعیت از ستم فرمانروایان مى‏نالید ، امروز من از ستم رعیت خود مى‏نالم . گویى من پیروم و آنان پیشوا ، من محکومم و آنها فرمانروا . [ چون امام این سخن را ضمن گفتارى درازى فرمود که گزیده آن را در خطبه‏ها آوردم ، دو مرد از یاران وى نزد او آمدند ، یکى از آن دو گفت : من جز خودم و برادرم را در اختیار ندارم ، اى امیر مؤمنان فرمان ده تا انجام دهم امام فرمود : ] شما کجا و آنچه من مى‏خواهم کجا ؟ [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 92 تیر 13 , ساعت 6:9 عصر

 نمیدانم چرا هر وقت میخواهم نامی از مرحوم سید محمد تقی موسوی بیاورم بی اختیار لفظ شهید را درمورد ایشان بکار میبرم .

 

موسوی

شاید بخاطر این است که او استاد قرآن ما بود و هرچه خاطره از او داریم همه و همه خاطرات قرآنی و اخلاق قرآنی است و به نظر میرسد طبق روایات اهل بیت میتوان او را شهید خطاب کرد زیرا به حق رهرو راه شهدان بود و همه به او علاقه داشتند.

سید محمد تقی موسوی اهل اصفهان بود ولی چند وقتی بود به جهت مسائل کاری در محله ما ساکن شده بود و در همین مدت کم توانست خود را در قلب بچه ها جا کند بطوری که همه علاقه زادی به او نشان میداند و ایشان توانست چند مکتب قرانی را در شهریار پایه گذاری کند ولی متاسفانه چند سال پیش در اثر حادثه اتومبیل او و همسرش به دیار باقی شتافتند و تنها دختر بچه کوچکشان به یادگار ماند.

روحش شاد.

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ